اتهامسازی ساواکیهای مشهد برای آیتالله خامنهای -
بازتاب :شهر مشهد، از یکسو با وجود بارگاه امام رضا ـ علیهالسلام ـ و از سوی دیگر به دلیل حوزههای علوم دینی و به ویژه فضای حاکم بر آن در پیش از انقلاب، موقعیت خاص و پیچیدهای داشت.
«محمدعلی مهدوی راد» در یادداشتی، ضمن توصیف بخشی از فضای آن دوران مشهد، به نقش آیتالله خامنهای در جریان فکری این شهر پرداخته است.
در بخشهایی از این یادداشت آمده است: سخن از مشهد مقدس و فضای فکری، اندیشگی دینی و جهادی آن دیار در روزگاران بین سالهای 38ـ57 بدون یاد و نام آیتاللهخامنهای ـ که در آن روزگار در میان فاضلان، عالمان و استادان به «آسیدعلیآقا» یا «آقای خامنهای» شهره بود ـ استوار و تمام نخواهد بود. امام ـ رضوانالله تعالی علیه ـ در یکی از بیانیههای ماههای فرجامین سال 57 از مشهد به «شهر بیدار شده» تعبیر کردند و این تعبیر سخت استوار و دقیق بود... .
در همین جا دو خاطره از میان خاطرههای بسیار نقل کنم: یکی از دوستان من که پدرش در (بالا خیابان - خیابان نادری و اکنون شیرازی) مغازه پارچهفروشی داشت، از قول پدرش میگفت: «رجائی» (فردی بود ساواکی و بسیار وقیح و بیشرم) هر هفته یک بار به یکیک مغازهها هشدار میدهد که در نماز جماعت این سید حاضر نشوید که «وهابی» است (در آن روزها، آقای خامنهای در مسجد کرامت که در همان خیابان بود، نماز شروع کرده بود و به شدت مورد توجه واقع شده بود و نمازجماعتهای دیگر را خلوت کرده بود و حضور نسل جوان و انقلابی در نماز، واقعا اعجابآور و شگفتیآفرین و برای ساواک وحشتزا بود)... .
آقای خامنهای روزهای پنجشنبه و جمعه در مَدرس مدرسه میرزا جعفر، و سپس درمسجدی در پایین خیابان، نزدیک مدرسه ابدالخان و آنگاه در همان خیابان و در مسجد قبله تفسیر میگفت. تفسیری بسیار پرشورِ حرکت آفرین و جهت دهنده و به تعبیر زیبای خود ایشان سپیدگشا و زندگیساز.
در همان مسجد واقع در پایین خیابان، مدتی عقاید شروع کردند و متن آن باب حادیعشربود، ولی این متن بهانه بود برای بحثهای بسیار مهم. بحث وی از توحید، که در روز اول از مرحوم بازرگان و کتاب نیکنیازی وی یاد کردند و به تجلیل مؤلف و مؤلَف پرداختند، برای من خاطره فراموشناشدنی است و اکنون یادم نیست چه اندازه ادامه پیدا کرد... .
آقای خامنهای آن روز بشدت «محسود» جبهه ارتجاع و به تعبیر من «پاسداران شب» بود. تهمت «وهابیگری» را آخوندهای با مغزهای چرکین و اندیشههای چروکین ساخته و پرداخته بودند، شیخ «ع» که از سواد بهرهای نداشت و در غوغاسالاری موجودی شگفت بود، این را میگفت و دلیلش این که وی در نماز تحت الحنک نمیاندازد و در کتابش جلونام امام حسن، «علیه السلام» نگذاشته است و..
اما در مقابل، بشدت مورد توجه و عشق و علاقه نسل جوان، به ویژه حوزویان بود. من خود بارها در جهت دفاع از شأن و شخصیت و فضل و فضیلت وی با مخالفانش دعوا کردهام. هیچ از یاد نمیبرم، تجلیل، تکریم و بزرگداری بینظیر، استاد و مفسّر بی نظیر قرآن استاد محمد تقی شریعتی از وی که غالبا مصدّر بود به«آسیدعلیآقا» و گاه آقای خامنهای... .