سیاست های شیطانی

ایرانی آزاد با افکاری آزاد !

سیاست های شیطانی

ایرانی آزاد با افکاری آزاد !

خاطرات

 برای ما خاطرات خود را بفرستید!!!

E-mail:hamed_metall_black_manson@yahoo.com

فرستنده خاطره  حبیب  از :  شهریار

دلم میخواد برم پای قبر عمه بشینمو زار زار گریه کنم .از وقتی که رفته دیگه نمی تونم به ده مان پوده بروم بچه ها تم دیگه با ما رفت امد نمی کنن عمه جون سومین سالگردتم تموم شد این بچه هات مارو خبر نکردن شوهرتم اومده پیشت تا تنها نباشی تو که سنگ صبور همه بودی غم همه را میخوردی مادر یتیم های داداشت بودی مهربان عمه حال جای تو تو قلب ماست یادش بخیر هرسال برامون گز میفرستادی سال تحویل . یاد اون خونه اون حیاط اون لهجه شیرینت برام همیشه زندست به امید روزیکه رفتامدها سر بگیره مال دنیا ارزش نداره

فرستنده خاطره  حبیب  از :  شهریار

دلم میخواد برم پای قبر عمه بشینمو زار زار گریه کنم .از وقتی که رفته دیگه نمی تونم به ده مان پوده بروم بچه ها تم دیگه با ما رفت امد نمی کنن عمه جون سومین سالگردتم تموم شد این بچه هات مارو خبر نکردن شوهرتم اومده پیشت تا تنها نباشی تو که سنگ صبور همه بودی غم همه را میخوردی مادر یتیم های داداشت بودی مهربان عمه حال جای تو تو قلب ماست یادش بخیر هرسال برامون گز میفرستادی سال تحویل . یاد اون خونه اون حیاط اون لهجه شیرینت برام همیشه زندست به امید روزیکه رفتامدها سر بگیره مال دنیا ارزش نداره

فرستنده خاطره  یک دیوانه  از :  نصف جهان

سلام به هرچی عاشق واقعیه که حرفشون ازته دل اینه: دلبر یکی خدام یکی! یه سری به من بزنید.  

فرستنده خاطره  makki  از :  اصفهان

با سلام و درود بر همه شما اصفهانی های عزیز من همشهری شما هستم سالیانی در خیابان چهار باغ خواجو محله نو منزل داشتیم اسفهان شهر بسیار زیبایی است من الان 10 سال است که از اصفهان دور هستم و شاید یک روزی بتوانم دوباره اصفهان را از نزدیک ببینیم

فرستنده خاطره  Tameem  از :  mazar

خلل پذیر بود هر بنا که میبینی - مگر بنا محبت که خالی از خلل است. کمان مبر که به پایان رسیده کار مغان - هزار باده ناخورده در رگ تاکست

فرستنده خاطره  مجتبی

سلام...من در خمینی شهر اصفهان درس می خوندم ورودی 78 ..کاردانی کامپیوتر....اگه کسی هس از همکلاسیا...به من سر بزنه  

فرستنده خاطره  مجتبی

سلام...من در خمینی شهر اصفهان درس می خوندم ورودی 78 ..کاردانی کامپیوتر....اگه کسی هس از همکلاسیا...به من سر بزنه  

فرستنده خاطره  sima  از :  usa

faghat bediinin ke kheily khohbakhtiin ke tooye shahre khoobe esf zendegy mikoniin,delam vase kooche pass kochehash ham tang shode,i love you

فرستنده خاطره  هوشــــنگ یزدان دوست  از :  برلین _ آلمان

من مدتی در ذوب آهن کار میکردم ومحل سکونت ام خیابان فردوسی و در کنار مادی چرخاب بود . پیرامون این مادی بسی زیبا بود و من فکر میکردم که دراین مادی میشود قایق سواری کرد. من خیلی روشن بودم با ریشهای قهوه ای رنگ یکبار که میخواستم تاکسی سوار شوم گفتم : فردوسی . راننده چیزی گفت که من متوجه نشدم. موقع پیاده شدن گفتم : آقا این بغل نگهدار با تعجب پرسید شما فارسی بلدید ؟ خوب همه ایرانیها فارسی بلدند. معلوم شد هنگام سوار شدن من پرسیدهwhich part of Ferdousi  

فرستنده خاطره  mamad

من از یکی خیلی خوشم می امد وبا اون رفیق شدم. ولی اون به من کم محلی میکنه. که این واسم خیلی زجرآور ومنو عذاب میده. امید وارم که با من بهترازاینها رفتار کنه. با ما بهازاین باش که باخلق جهانی.

فرستنده خاطره  جامه بزرگ

حکایات وضرب المثل ها بی دلیل نبوده که در کذشته به اشکال مختلف مردم بیان نموده اند.شخصی ارمحله ای میگذشت چون غریبه بود اهالی محله او را کتک مفصلیزدن وبه اوگفتند برای اینکه با این مشکل روبرو نشوی سعی کن از کنار دیوار پاورچین پاورچین به راه خود ادامه بده غریبه به همانطریقی که گفته بودند به راه خود ادامه داد از محله ی می گذشت که دزد به خانه ی یکی از اهالی زده بود ومردم ان محله در صدد دستگیری دزد برامده بودند که با غریبه برخورد کردند وچون از کنار دیوار در حال حرکت بود گفتند تو دزد او را کتک مفصلی زدند وگفتن سعی کن با خوشحالی وسروصدا به راه خود ادامه بده غریبه نیز چجنان کرد تا از محله ی که یکی از اهالی محله درگذشته بود در حال عبور بود که نا گاه اهالی محله غریبه را که در حال شادی کنان از انجا می گذشت دیدند که ناراحت شدند وگفتند شما به جهت اینکه یکی از اهالی محله فوت شده شما خوشحال هستید انهاد نیز غریبه راکتک مفصلی زدند وگفتند از این به بعد گریه کن وبه راه خود ادامه بده او نیز چنان کرد که به محله رسید که مراسم عروسی داشتندانها نیز از دیدن غریبه که در حال گریه کردن از محله میگذش ناراحت شدند واورا کتک مفصلی زدندو....ضربلامثل در دروازه ی شهر را می توان بست اما در دهن مردم را نمی شود