چشمهای ایران به کمدی تلویزیونیای دوختهشده که ناهنجاریها را به تصویر میکشد؛
نوشتهی کریستین اُلیور Christian Oliver
تهران (رویترز)؛ در ساعت هشت هر شب، ایران رفتهرفته به سکون و خاموشی میگراید تا همه پای برنامهی تلویزیونی متفاوتی بنشینند که صادقانه به طرح مسائل و مشکلات زندگی در جمهوری اسلامی پرداختهاست.
بازار تجریش در شمال تهران، که معمولا مملو از خریدارانی است که به دنبال اجناس مرغوب و ارزاناند، اکنون بهطرز شگفتانگیزی خلوت و خالی است و تمام دکهداران نیز چشم به کمدی «شبهای برره» دوختهاند.
ماجراهای این برنامهی نودشبی، شاید در حدود هفتاد سال پیش در روستای کوچکی بهنام «برره» میگذرد. اما بینندگان ایرانی این برنامه، مسئولین فاسد برره، انتخابات تشریفاتی آن و صدای گروههای مدافع حقوق زنان در برره را نمادی از جامعهی امروزی ایران میبینند.
بررهایها حتی با «غنیسازی» مادهی اصلی غذایشان ـ نخود ـ اشارهای هم به برنامهی غنیسازی اورانیوم ایران میکنند ـ که به گفتهی واشنگتن به هدف ساخت تسهیلات اتمی انجام میشود.
احمد اسلامی، در حالی که به جمع میوهفروشانی که دور یک دستگاه تلویزیون حلقه زدهاند میپیوندد، میگوید: «این برنامه حرف نداره. خودِ جمهوری اسلامی رو میتونی توش ببینی.»
برنامهی آن شب دربارهی مسئولان بخشداری برره بود که مشغول بالا کشیدن بودجهی روستا بودند. روستاییان طمعکار برره هر یک نقشهای برای به جیب زدن پولها در سر میپروراندند.
تنها کسی که واقعا به پول احتیاج داشت، مرد جوانی بود که مقداری پول بهعنوان وام ازدواج از بخشداری مطالبه میکرد. مسئولین بخشداری مدام او را سر میدواندند و سر آخر به وی گفتند که برود و یک سال دیگر بازگردد.
اسلامی در حالی که خیاری را گاز میزند، سر تکان میدهد و میگوید: «بدبختِ بیچاره!»
مسئولان بخشداری، قبل از اینکه پولها را به مجریان طرحها بدهند، هر یک «کمیسیون» خود را از روی آن بر میدارد.
در خانهای همان حوالی، خسرو ـ که سابقا به عنوان مشاور مالی کار میکرده ـ نیز میگوید که این برنامه را دوست دارد.
او میگوید: «چند وقت پیش تو یکی از قسمتهای برره یه انتخابات برگذار کردهبودن و نامزدها به مردم رشوه و وعدهی پول میدادن. همه میدونن که منظورشون رفسنجانی و کروبی بوده.»
دو نامزد حزب روحانیت، کروبی و هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری ماه جون ایران، در مقابل محمود احمدینژاد از حزب محافظهکار شکست خوردند.
ایران مقام هشتاد و هشتم را از نظر فساد اداری در بین 159 کشوری که در فهرست Transparency International قرار دارند، داراست.
سانسور و نخودهای اتمی؛
یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال، ژاندارم عبوس برره است. او سبیل پرابهتی دارد و مدام با لحن ترسناکی در حال دستور دادن به روستائیان برره است.
کامبیز ـ مترجم ـ که اقرار میکند به «شبهای برره» معتاد شدهاست، میگوید: «اون قسمتی که همه رو بردن سربازی واقعا راست بود. من خودم سربازی رفتهم و میدونم. تو اون قسمت قشنگ نشون دادن که سربازها چقدر بدبختان.»
ژاندارم برره، همچنین سرسختانه به سانسور مطالب روزنامهی برره میپردازد. او نویسندهی سختکوش روزنامه را متهم به جبههگیری سیاسی (پروپاگاند) میکند. چون در یکی از سوالهای جدول روزنامهاش آمدهاست: «پایتخت شوروی کجاست؟»
در ایران تعداد زیادی از نشریات و نیز روزنامهنگاران، به جرم «نشر اکاذیب» توقیف و زندانی میشوند.
دربارهی برنامهی هستهای ایران، «برره» از حق ایران برای داشتن تکنولوژی هستهای پشتیبانی میکند و اروپا را ـ که از ایران خواسته محمولهی اورانیوماش را در خارج غنیسازی کند ـ به نقد میکشد.
تهران ادعا میکند که برنامهی هستهایاش کاملا صلحآمیز است.
یک فرد انگلیسی ـ آمریکایی (نمونهی بارز دورویی و نیرنگ برای بسیاری از ایرانیان) بررهایها را قانع میکند تا بگذارند او نخودهایشان را در خارج برایشان «غنیسازی» کند. او نخودها را با خیساندن در آب، پرورده میکند و به دو برابر قیمت به بررهایها میفروشد.
روستاییان تازه میفهمند مرد خارجی سرشان کلاه گذاشتهاست.
بهجز پرداختن به موضوعاتی چون رشوهخواری، سانسور و غنیسازی اورانیوم، برره به موضوعات اجتماعی نیز پرداختهاست. برره به دو بخش «بالا» و «پایین» تقسیم شدهاست. این تقسیمبندی به خوبی اختلاف طبقاتی در تهران را به نمایش گذاشتهاست.
مریم، معلم است. او میگوید: «بالابررهایها خیلی بامزهن. اونا فکر میکنن خیلی سرشون میشه و سعی میکنن کلمههای انگلیسی رو قاطی حرفاشون بیارن. ولی همیشه غلط غلوط حرف میزنن.»
مسابقهی فوتبال بین دو قسمت برره، بازی دو تیم تهرانی پرسپولیس و استقلال را به یاد میآورد. بازی کینهتوزانهای که بارها زد و خورد هواداران دو تیم را به دنبال داشتهاست.
بخش نظرسنجی تلویزیون دولتی ایران اظهار میکند که بیش از 90 درصد از مردمان ایران که به تلویزیون دسترسی دارند این برنامه را تماشا میکنند. یعنی بخش عمدهای از جمعیت 69 میلیونی ایران.
بر اساس این آمار، 67 درصد بینندگان برنامه را به خاطر به طنز کشیدن معضلات اجتماعی دوست دارند. با این حال، تعداد زیادی هم مخالف برای این برنامه وجود دارند.
خسرو میگوید: «چند روز پیش توی رادیو با یه مسئول روستایی حرف میزدن که شکایت داشت لهجهی بررهای شبیه لهجهایـه که اونا تو روستاشون حرف میزنن.»
مرکز آمار تلویزیون اعلام میکند عدهای از منتقدانِ به این برنامه، «شبهای برره» را توهینی به آداب و رسوم ملی و نیز تحقیر شخصیتهای ارزشمندی چون «شاعران» دانستهاند.
شاعر برره، به وضوح یک همجنسباز است. این، یعنی شکستن یک تابو در جامعهای که همجنسگرایی در آن کاملا غیرقانونی است.